بهینه سازی موتور جستجو (SEO) یک روش بازاریابی برای افزایش ترافیک ارگانیک وب سایت از طریق موتور های جستجو است. این شامل تکنیک هایی در چهار حوزه کلیدی است: کلمات کلیدی و محتوا، سئو تکنیکال، سئو داخلی و سئو خارجی. این چهار حوزه معمولاً چهار رکن سئو در نظر گرفته می شوند. آنها با هم کار می کنند تا به یک وب سایت کمک کنند تا در موتورهای جستجو رتبه خوبی داشته باشد. با این حال، حتی به اندازه این چهار ستون گسترده، یک استراتژی سئو اگر آگاهی از برند (یا همان برندینگ) را نادیده بگیرد، کامل نیست. در این مقاله، یاد خواهید گرفت که چرا بازاریابان سئو باید آگاهی از برند را به عنوان رکن پنجم سئو در نظر بگیرند.
چهار رکن اول سئو
قبل از اینکه به ستون پنجم یعنی آگاهی از برند نگاه کنیم، بیایید چهار رکن اول سئو را بررسی کنیم:
کلمه کلیدی و محتوا
قوانین محتوا و کلمات کلیدی اساس جستجو هستند. یک قطعه خوب از محتوای بهینه شده برای کلمه کلیدی، بلوک سازنده یک استراتژی سئو است.
سئو تکنیکال یا فنی
اگر میزبانی وب سایت پایه فنی خوبی نداشته باشد، محتوای عالی کافی نیست. سئوی تکنیکال حوزه هایی مانند نمایه سازی و عملکرد وب سایت را پوشش می دهد. این تضمین می کند که وب سایت صفحات خود را سریع بارگیری می کند و موتورهای جستجو می توانند به راحتی محتوا را کراول (Crawl) کنند. قابل ذکر است، گوگل مجموعهای از معیارها به نام Core Web Vitals را برای اندازهگیری عملکرد فنی و قابلیت استفاده یک صفحه وب ایجاد کرده است.’
سئو داخلی (on page)
این ستون به موتور های جستجو کمک می کند تا محتوای صفحه را با ایجاد ساختار وب سایت و صفحات آن بهتر درک کنند. سلسله مراتب ناوبری سایت، نشانه گذاری (schema)، عناوین صفحه، توضیحات متا، تگ های عنوان و متن جایگزین تصویر ابزارهایی برای ایجاد یک وب سایت و ساختار صفحه قابل فهم برای خزنده های موتورهای جستجو و بازدیدکنندگان هستند.
سئو خارجی (off page)
داشتن محتوای عالی و یک وب سایت عالی فقط شروع است. اگر وب سایتی فاقد اعتبار باشد و در حوزه موضوعی خود اعتماد نداشته باشد، نمی تواند در موتور های جستجو رتبه خوبی کسب کند. از همان ابتدا، گوگل از میزان و کیفیت بک لینک ها به عنوان شاخصی برای ارزیابی اعتبار یک وب سایت استفاده می کند.
با این وجود، حتی به همان اندازه که این چهار حوزه در ایجاد یک وبسایت بهینه شده برای جستجو ظاهر میشوند، تنها میتوانند به هدایت بخشی از ترافیک جستجوی وبسایت شما کمک کنند، یعنی نوع ترافیک ناشی از جستجوهای غیر برندی.
سرچ بدون برند در مقابل جستجوهای برند دار
جستجوهای بدون برند چیست و چه تفاوتی با جستجوهای برند دارند؟
پرس و جوهای برند دار
آنها حاوی نام های تجاری در عبارات جستجو هستند. اگر شرکت اپل هستید، عبارت جستجوی «apple» یک اصطلاح برند است. بله، گوگل می داند که شما به دنبال شرکتی هستید که توسط استیو جابز و استیو وزنیاک تأسیس شده است تا میوه. علاوه بر این، “iPhone”، “iPad” و “MacBook” نیز اصطلاحات برند دار هستند. جستجوهای برند توسط افرادی انجام می شود که به دنبال اطلاعات هستند، به ویژه در مورد برند یا محصولات شما.
بیشتر بخوانید: چگونه بهترین کلمات کلیدی را انتخاب کنیم
پرس و جوهای بدون برند
از سوی دیگر، پرس و جوهای غیر برند حاوی هیچ نام تجاری در عبارات جستجو نیستند. باز هم، برای شرکت اپل، “لپ تاپ”، “تلفن هوشمند” و “تبلت” اصطلاحات غیر برند مرتبط با محصولات آن هستند. جستجوهای بدون برند از سوی افرادی است که ممکن است درباره برند یا محصولات شما اطلاعی نداشته باشند اما به دنبال اطلاعاتی در مورد نوع محصولات یا راه حل های ارائه شده توسط شما هستند.
با در نظر گرفتن این موضوع، برای برندی به قدرتمندی اپل، ممکن است فکر کنید که ترافیک جستجوی آن عمدتاً از جستجوهای برند است. و در بیشتر موارد، شما درست می گویید. بر اساس گزارش Semrush، بیش از نیمی از ترافیک جستجو به وب سایت اپل از جستجوهای برند تجاری است.
چرا جستجو و آگاهی از برند مهم است؟
ترافیک جستجوی برند نه تنها نشان دهنده سطح علاقه یک برند خاص است، بلکه دارای هدف تجاری بالاتر و نرخ تبدیل بالاتری است. به طور کلی، ترافیک جستجوی بدون برند قسمت بالایی قیف بازاریابی را تغذیه می کند و ترافیک جستجوی برند دار قسمت پایین قیف را تغذیه می کند. یک برند برای حفظ یک کسب و کار سالم و رو به رشد نیاز به رشد هر دو نوع ترافیک دارد.
گفته میشود، بیشتر کسبوکارها از سطح شناسایی برند مانند اپل برخوردار نیستند. بازاریابان چه کاری می توانند انجام دهند تا ترافیک جستجوی برند را به یک وب سایت هدایت کنند؟
محرک های مختلف ترافیک برای جستجوهای بدون برند و برند دار
همانطور که با فرمول زیر نشان داده شده است، ترافیک جستجو توسط دو عامل هدایت می شود: حجم جستجوی کلمه کلیدی و نرخ کلیک (CTR) در صفحه نتایج موتور جستجو (SERP). وب سایتی با حجم جستجوی کلمات کلیدی انبوه و نرخ کلیک بالا، ترافیک جستجوی بالایی خواهد داشت.
ترافیک جستجو = حجم جستجوی کلمه کلیدی * نرخ کلیک
یک دقیقه صبر کن! رتبه بندی کلمات کلیدی در کجای معادله قرار می گیرد؟ رتبه بندی کلمات کلیدی در واقع یک عامل مهم در تعیین نرخ کلیک است. هرچه رتبه کلمات کلیدی شما بالاتر باشد، نرخ کلیک بیشتری دریافت می کنید.
بر اساس رتبه بندی پیشرفته وب، موقعیت شماره 1 در گوگل می تواند 38٪ CTR داشته باشد. CTR در موقعیت شماره 5 به حدود 5٪ کاهش می یابد و بعد از موقعیت شماره 10 حدود 1٪ یا کمتر باقی می ماند. با در نظر گرفتن این موضوع، چهار رکن سئو چگونه به ترافیک جستجوی وب سایت کمک می کنند؟
آنها از دو طریق به وب سایت کمک می کنند تا ترافیک جستجوی خود را افزایش دهد:
- به حداکثر رساندن حجم جستجوی کلمه کلیدی انبوه از طریق تحقیق و هدف گذاری کلمات کلیدی.
- بهبود رتبه بندی کلمات کلیدی برای دستیابی به نرخ کلیک بالاتر SERP از طریق محتوای ارزشمند و بهینه سازی شده برای کلمات کلیدی، سئو فنی و بهینه سازی در سایت و خارج از سایت.
با این وجود، مشکل این است که این تکنیکهای سئو فقط روی جستجوهای بدون برند کار میکنند. آنها تأثیر محدودی بر جستجوی برند دارند، زیرا جستجوی برند دار و جستجوی غیر برند دارای محرک های ترافیکی متفاوتی هستند.
محرک ترافیک غیر برند
برای جستجوی بدون برند، یک وب سایت می تواند تقریباً تعداد نامحدودی از کلمات کلیدی و حجم جستجوی انبوه را جمع آوری کند. اهرم اصلی ترافیک جستجوی بدون برند، بهبود رتبه کلمات کلیدی هدف شما برای به دست آوردن نرخ کلیک بالاتر و جذب سهم بیشتری از کلیک های جستجو است.
محرک ترافیک برند دار
برای جستجوی برند، با فرض اینکه وب سایت شما قبلاً در رتبه اول برای نام تجاری شما قرار گرفته است (اگر نه، ابتدا باید این مشکل را برطرف کنید)، رتبه بندی به طور کلی مشکلی نیست. به عنوان مالک برند، شما همیشه در گوگل برای کلمات کلیدی برند خود یک مزیت دارید.
اهرم اصلی ترافیک جستجوی برند، صرفاً افزایش حجم جستجوی کلمات کلیدی برند شما است. با این حال، چهار رکن اول سئو تأثیر کمی در جذب افراد بیشتر برای جستجوی نام تجاری یا محصولات شما دارد. در نتیجه، آنها در جستجوی برند بی اثر هستند.
چگونه آگاهی از برند و جستجوی برند را افزایش دهیم
به طور خلاصه، ترافیک جستجوی نام تجاری ناشی از آگاهی و علاقه یک برند است. مردم اگر برند یا پیشنهادات شما را نمی دانستند یا علاقه ای به آن نداشتند، برند شما را جستجو نمی کردند.
برای افزایش آگاهی و علاقه به برند، باید دید یک برند را برای مشتریان بالقوه آن افزایش دهید، اقتدار را توسعه دهید و اعتماد به برند را جلب کنید. بازاریابی محتوا و رشد ترافیک جستجوی بدون برند می تواند به افزایش آگاهی از برند کمک کند.
با این حال، تنها تکیه بر افرادی که به وب سایت شما می آیند تا در مورد برند و پیشنهادات شما اطلاعات کسب کنند، شما را خیلی دور نمی برد. برای افزایش آگاهی از برند در مقیاس، بازاریابان باید نام تجاری خود را به مشتریان بالقوه خود برسانند. شما نمی توانید فقط منتظر بمانید تا آنها به سراغ شما بیایند. خوشبختانه، ابزارهای زیادی در زرادخانه بازاریابی دیجیتال برای کمک به بازاریابان برای ایجاد آگاهی از برند وجود دارد، از جمله تبلیغات، بازاریابی تأثیرگذار، بازاریابی مشتری و روابط عمومی دیجیتال.
تبلیغات
تبلیغات را به دو دسته طبقه بندی می شود: هدف گذاری مجدد و کمپین های آگاهی از برند. همانطور که از نامها پیداست، کمپینهای هدفگیری مجدد افرادی را هدف قرار میدهند که با شما درگیر شدهاند (مثلاً از وبسایت شما بازدید کردهاند)، و کمپینهای آگاهی از برند مشتریان بالقوهای را هدف قرار میدهند که هنوز با شما تعامل نداشتهاند. بازاریابان -می توانند از بین چندین روش هدف گذاری انتخاب کنند تا برند شما را به مشتریان بالقوه برساند.
هدف گذاری متنی
هدف گذاری متنی یکی از قدیمی ترین روش های هدف گذاری تبلیغاتی است. به یک هتل زنجیره ای فکر کنید که تبلیغات خود را در یک مجله مسافرتی قرار می دهد. یک برند می تواند تبلیغاتی را در وب سایت ها یا برنامه های تلفن همراه با محتوای مرتبط با محصولات یا خدمات خود قرار دهد.
تفاوت بزرگ بین هدفیابی متنی و سایر روشهای هدفیابی این است که هدفگیری متنی بر دادههای شخصی یا رفتاری در مورد مخاطب هدف متکی نیست. این یک راه دوستدار حریم خصوصی برای بازاریابان برای یافتن و ارتباط با مشتریان بالقوه خود است.
با توجه به اینکه قانونگذاران و شرکتهای فناوری به دنبال راههایی برای بهبود حفاظت از حریم خصوصی مصرفکننده هستند، احتمالاً اهمیت هدفگیری متنی برای تبلیغکنندگان افزایش مییابد.
هدف گذاری جمعیتی و علاقه مندی
هدف گذاری جمعیتی و علایق، از دانش شما در مورد مشتریان فعلی برای یافتن مشتریان جدید استفاده می کند. فرض کنید مشتریان شما در هر بخش جمعیتی خاص قرار می گیرند یا به فعالیت ها یا موضوعات خاصی علاقه مند هستند. در این صورت، میتوانید با اجرای تبلیغاتی که افراد با ویژگیهای جمعیتی یا علایق مشابه را هدف قرار میدهند، برند خود را به مشتریان بالقوه ارائه دهید.
هدف گذاری شبیه (Lookalike)
هدف گذاری Lookalike شبیه به هدف گذاری جمعیتی و علاقه مندی است. اما، بهجای تعریف دستی بخش مخاطب هدف بر اساس فهرستی از ویژگیهای جمعیت شناختی یا علاقه – پلتفرمهای تبلیغاتی از فناوریهای یادگیری ماشینی برای یافتن مخاطبان هدفی استفاده میکنند که ظاهر یا رفتاری مشابه با مخاطبان اولیه ارائهشده توسط بازاریابان دارند. مخاطبان اولیه معمولاً زیرمجموعه ای از مشتریان فعلی هستند.
اینفلوئنسر مارکتینگ
اینفلوئنسر مارکتینگ طیف گستردهای از تاکتیکها را برای استفاده از شخصی که بر مشتریان هدف شما برای تبلیغ برند و محصولات شما تأثیر میگذارد، پوشش میدهد. حتی قبل از عصر دیجیتال، برای برندهای بزرگ رایج بود که ورزشکاران یا افراد مشهور را برای تایید محصولات خود استخدام کنند. به مایکل جردن و نایک در دهه 80 فکر کنید.
امروزه «اینفلوئنسرها» شخصیتهای رسانههای اجتماعی هستند که با مخاطبان خاصی طرفدارانی ایجاد کردهاند. تعداد زیادی از اینفلوئنسرها در رسانه های اجتماعی همچنین به این معنی است که بازاریابی اینفلوئنسر دیگر امتیازی نیست که فقط برای برندهایی که جیب های عمیقی دارند در دسترس باشد.
بازاریابها میتوانند با تماس با افرادی که علاقه نشان دادهاند یا قبلاً در حوزهای که شما به آن خدمات میدهید سرمایهگذاری کردهاند، از جمله مشتریان شما، اینفلوئنسرها را با هزینه بسیار کم یا بدون هزینه جذب کنند (در بخش بعدی در مورد آن بیشتر توضیح خواهیم داد). در حالی که بسیاری از فعالیت های بازاریابی تأثیرگذار در بخش B2C هستند، برای B2B نیز کار می کند.
بازاریابی مشتری
هنگامی که از یک بازار تجارت الکترونیک مانند آمازون خرید می کنید، ممکن است قبل از تصمیم گیری برای خرید به بررسی های محصول نگاه کنید. تعداد و رتبه بندی بررسی های یک محصول نیز فاکتورهای رتبه بندی برای جستجوی محصول در Amazon.com است. هرچه افراد بیشتری یک محصول را بررسی کنند و امتیاز بررسی بالاتر باشد، بازدید و بازدید از یک محصول بیشتر می شود.
حتی اگر آمازون کانالی برای کسب و کار شما نباشد، همین منطق صدق می کند. برای ارائه دهندگان B2B SaaS، نظرات مشتریان در G2، Trustpilot و غیره همین نقش را ایفا می کنند. برای برندهای مستقیم به مصرف کننده (D2C)، نظرات مشتریان و به اشتراک گذاری در رسانه های اجتماعی، برند و محصولات شما را به مشتریان جدید می آورد و به ایجاد اعتماد برای برند شما کمک می کند. Halfbikes.com را به عنوان مثال در نظر بگیرید.
این شرکت D2C از بلغارستان دارای تیمی از سفیران برند – مشتریان آنها – در سراسر جهان است تا فقط با به اشتراک گذاشتن تجربیات خود در رسانه های اجتماعی، برند و محصول خود را تبلیغ کنند. برخی از مشتریان آنها حتی کانال های یوتیوب اختصاص داده شده به Halfbikes را ایجاد کردند.
روابط عمومی دیجیتال
در میان تمام استراتژیهایی که باعث آگاهی از برند میشوند، روابط عمومی دیجیتال مستقیمترین راهبردی است که به سئو مرتبط است. در واقع، اغلب به عنوان “لینک بیلدینگ 2.0” در نظر گرفته می شود. تفاوت اصلی بین لینک بیلدینگ و روابط عمومی دیجیتال در این است که لینک بیلدینگ بر کسب لینک از وب سایت های دیگر تمرکز دارد.
در مقابل، روابط عمومی دیجیتال بر معرفی برند شما به مخاطبان هدف شما از طریق داستان های منتشر شده در نشریات مرتبط و با کیفیت تمرکز دارد. انواع داستان ها بسته به صنایع و موضوعات متفاوت است.
تغییر نام فیس بوک به متا در نظر بگیرید. در این زمینه، به عنوان مثال، موضوع چگونگی درک مصرف کنندگان از متاورس، می تواند داستان جالبی برای بازاریابان B2C ایجاد کند. از آنجایی که نشریات معروف معمولاً سیاستهای پیوند بسیار سختگیرانهای دارند، روابط عمومی دیجیتال به دیده شدن و دسترسی به برند اولویت دارد، در حالی که کسب پیوند یک هدف ثانویه است.
آگاهی از برند پنجمین رکن سئو است
یکی از اهداف یک استراتژی بازاریابی جامع باید افزایش آگاهی یک برند باشد – همانطور که یک استراتژی جامع سئو باید در جهت رشد جستجوهای بدون برند و برند باشد. در حالی که ترافیک جستجوی بدون برند توسط رتبه بندی کلمات کلیدی هدایت می شود، ترافیک جستجوی برند عمدتاً توسط حجم جستجوی کلمات کلیدی برند هدایت می شود.
هرچه افراد بیشتر از یک برند آگاه باشند و به آن علاقه مند شوند، ترافیک جستجوی برند بالاتری برای یک نام تجاری دریافت می کند. با توجه به محرک های رشد متفاوت جستجوهای برند دار و غیر برند، متخصصان سئو باید آگاهی از برند را به عنوان ستون سئو در نظر بگیرند.
پینگ بک: Favicon چیست و چرا وبسایت به آن نیاز دارد؟ - میزبان آنلاین